خوش خوش از عشق تو جاني مي‌کنم

شاعر : خاقاني

وز گهر در ديده کاني مي‌کنمخوش خوش از عشق تو جاني مي‌کنم
از در صبر آستاني مي‌کنمبر سر عقل آستيني مي‌زنم
از سر غيرت جهاني مي‌کنمهر که از غير تو لافي مي‌زند
صد خدنگ از هر نشاني مي‌کنمتا دلم کردي نشان تير هجر
هر دم از سينه سناني مي‌کنمتا سنان انداز شد مژگان تو
قصر شادي هر زماني مي‌کنممار ضحاک است زلفت کز غمش
مغزي از هر استخواني مي‌کنمدر تن خويش از براي قوت او
مهر مهر مهرباني مي‌کنمبر نگين جان خاقاني مقيم